1. هنگامی که من شاگرد بودم ، می خواستم وقتی آن را دیدم ، کامیون پمپ را لمس کنم و می خواستم وقتی خواب دیدم به پمپ برخورد کنم.در حال حاضر ، ما مصمم هستیم که برای کارهایی که نمی توان انجام داد ، بجنگیم و کارهای کمتری و کمتری وجود دارد که ما جرات انجام آن را داریم.
2. بعد از یک سال پمپاژ ، احساس کردم که مهارتهای من عالی است و می توانم انواع کارها را انجام دهم.سه سال بعد ، تمام مشاغل ماهانه را دریافت کردم.من حوادث زیادی را دیدم و می دانستم که هر اتفاقی می تواند رخ دهد.من مراقب کارم بودم.
3. من فکر می کردم که هر بار که قیمت پایین است ، مشاغل بیشتری می توانند درآمد کسب کنند.اکنون که قیمت پمپاژ خیلی پایین است ، می دانیم که واقعاً به دیگران آسیب می رساند اما به نفع خودمان نیستیم.پولی که در ازای زندگی ام دریافت کردم فقط هزینه تعمیر و نگهداری را پرداخت کردم.
4- من فکر می کردم خوب است که گاهی اوقات هنگام پمپاژ قوانین را نقض کنید.اکنون می دانیم که رابطه بین احتمالی و اجتناب ناپذیری فقط در تفاوت در تعداد زمان نهفته است و ارتباط چندانی با شانس خوب یا بد ندارد.گاهی اوقات شکستن قوانین کشنده است ، اما فقط یک بار کافی است.
5- در گذشته ، هنگام انجام کار ، آنها همیشه انتظار داشتند که کارگران کوچک خواب آور را حمل کنند و هرگز از قطار پیاده نمی شوند.حال حتی اگر کارگران کوچک در جای خود نباشند ، آنها بی سر و صدا بیرونی ها را روی خوابان قرار می دهند.بهتر است از ضرر رنج بکشیم تا تصادف.
6. هنگامی که توسط یک کارگر کوچک شکایت یا مورد هجوم قرار گرفتید ، باید برگردید تا تفاوت را ببینید.اکنون ، حداکثر ، او فقط بی سر و صدا تحمل کرد و از ترس اینکه این کسی باشد که هنگام کار اشتباه کرده است ، اشتباه کرده است.
7. من قبلاً فکر می کردم که هیچ عملیاتی برای شکستن قاعده در زمینه پمپاژ وجود ندارد.بعد از اینکه یک بار مجروح شد ، فهمیدم که کسانی که گفتند این هرگز در بیمارستان نبوده است.فقط وقتی آنها به حاشیه زندگی و مرگ دست و پنجه نرم کردند ، ارزش زندگی را می دانستم.
8. در گذشته ، من فکر می کردم که دیگران به طور غیرقانونی کار می کنند ، بنابراین می خواستم آنها را آموزش دهم.اکنون احساس می کنم که آموزش خودم مؤثر است که مثل او نباشم.
زمان پست: اکتبر 18-2022